23 ماهگی آیدا گلی
عزیز دلم کمتر از یه ماه دیگه 2 ساله می شی و من هنوز این گذر سریع عمرو باور ندارم . چه زود میگذرند روزهایی که دختر کوچیک ما هستی . یعنی بهمین سرعت می خوای بزرگ بشی .
این روزا خیلی با عروسکات بازی می کنی و عاشق بغل کرن اونایی همش داری بوسشون می کنی. بعضی وقتا محبتت خیلی گل می کنه و حتی وسایل خونه رو هم مثلا جارو برقی رو بوس می کنی .
عاشق کارتونای pepa pig , teletubbies, small potatoes, barney شدی و تقریبا هر روز یه عالمه میبینی. میدونم که الان نباید زیاد کارتون ببینی اما حریفت نمیشم. صبحها زودی میری کامپیوترو روشن می کنی و سعی می کنی بری رو صندلی بعدش که نمیتونی عصبانی می شی و با زبون خودت منو صدا می کنی تا بشینی تو بغلمو چند تا کارتون ببینی آخرشم با گریه باید بلندت کنم چون اصلا رضایت نمی دی بری.
حرف زدنت هنوز خیلی پیشرفت نکرده فکر کنم یه دلیلش کارتونای انگلیسی باشه که هر روز می بینی کلمه نه نه نه رو وقتی یکاریو اشتباه انجام می دی تکرار می کنی.
همچنان با خوابت درگیرم 1 ساعت قبل از خواب کلی بهونه می گیریو حسابی خستم می کنی. شب هم معمولا چند باری بیدار میشی و باید تختتو تکون بدم تا بخوابی.
خداروشکر از وقتی با نی خوردن رو یاد گرفتی روزی 2 لیوان شیر می خوری .
این چند وقت 5 تا عروسی رفتیم تو بعضیاش خوشحال و خندون بودی و می رقصیدی ولی تو بعضیاش همش گریه کردی. ولی در مجموع خوب بود و بهمون خوش گذشت.
آیدا و دختر دایی نازش هانا