آیدا ناز نازی
آیدا جونم بعضی شبا برای خوابیدن گریه می کنه اونقدر باید تو بغل بگردونیمش تا بخوابه. بعضی وقتا که آیدا خیلی گریه می کنه واقعا کم میارم و علیرضا به دادم میرسه البته اگه از خستگی خوابش نبره . خدایا واقعا بزرگ کردن ما هم برای مادرمون اینقدر سخت بوده به نظر من مادر بودن سخت ترین کار دنیاست .
امشب برای اولین بار با علیرضا حمامش کردم بعد از حمام کلی گریه کرد و تو بغلم خوابید . بعد که بیدار شد شیر خورد و کلی خندید.
اینم عکس آیدا جونم که داره به بابا می خنده .
چند روز پیش با خاله فاطمه و مریم و علیرضا رفتیم کوهسار آیدا جون بیشتر خواب بود . بعد که بیدار شد با تعجب اطرافشو نگاه می کرد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی