اولین غلت خوردن
آیدا جونم پریروز برای اولین بار غلت خوردی خیلی ذوق کر دم من تو آشپزخونه بودم وقتی متوجه صدات شدم برگشتم دیدم برگشتی رو دستات.کلی آفرین بهت گفتم و تشویقت کردم تو هم انگار خیلی خوشحال بودی می خندیدی . از حالا باید حواسم بیشتر بهت باشه.
دیشب برای خوابیدن کلی گریه کردی نمی دونم جاییت درد می کرد یا فقط نمی تونستی بخوابی بالاخره علیرضا خوابوندت اونم ساعت ١.
امروز خیلی خوب خوابیدی کلی هم با هم بازی کردیم و 4 قسمت از Baby Einstein رو با هم دیدیم مامان برات توضیح می داد ، تو هم با دقت نگاه می کردی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی