آیداآیدا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

ماه آسمون زندگی ما

شروع باران پاییزی

1390/8/6 19:51
نویسنده : ژاله
747 بازدید
اشتراک گذاری

 

روزهای قبل با ژیلا میرفتم بلوار نزدیک خونه و قدم می زدیم ولی الان دو روزه داره بارون میاد و هوا کمی سرد شده دیگه نمی تونم برم پیاده روی می ترسم سرما بخورم ، کاش نی نی تابستون بدنیا میومد تو سرما هم برای خودم سخته هم برای نی نی.

خواهر خوبم ژیلا خیلی هوامو داره  خیلی زحمت می کشه واقعا دستش درد نکنه .

 

 

برای نی نی دو تا کلاه بافتم . یه شال گردن هم شروع کردم ولی هنوز تموم نشده ، بافتنی سرگرمی خوبیه .

شنبه ساعت 2:30 وقت دکتر دارم نمیدونم وزن نی نی زیاد شده یا نه . وزنم تا حالا از 56 به 63 رسیده .پاهام بعضی روزا باد می کنه مخصوصا موقعی که زیاد سر پا کار می کنم. خوابم هم بدتر شده دیشب دائم بیدار می شدم . وقتی می خوابم شکمم خیلی سفت می شه فکر کنم نی نی جاش خیلی تنگ و ناراحت می شه. دیشب خواب نی نی رو دیدم  با این که نوزاد بود داشت راه می رفت  وقتی بغلش کردم خیلی تکون می خورد نمی تونستم درست نگهش دارم  چشمهاش هم قهوه ای روشن بود .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مریم
6 آبان 90 23:11
خیلی واسه ژاله جونم خوشحالم امیدوارم هم خودش سالم باشه هم نی نی همممون خیلی ذوق داریم بخصوص مامان بزرگ مهربونش نی نی جون همه منتظرتن سالم و قوی باش دوستت دارم
فاطمه
6 آبان 90 23:13
سلام ژاله جونم مي دونم اين ماههاي آخر خيلي بهت داره سخت مي گذره اما تو مي توني به زودي مي بينمت صبر كن تا من هم اونجا باشم شاهد آفرينش فرشته اي روشن دوستتون دارم چه عكس خوشگلي گذاشتي واقعاً جام خاليه تو اون پاييز رنگ به رنگ