اولین عید آیدا خانوم
بالاخره بهار هم از راه رسید و یه سال دیگه شروع شد . امسال اولین عید آیدا جونه شب قبل از سال تحویل با هم رفتیم نزدیک خونه و دو تا ماهی کوچولو خریدیم اما لباس مناسب پیدا نکردیم . آیدا بعد از خرید مفصلی که داشتیم حسابی خسته شد و تو راه خوابید . آیدایی دیروز موقع سال تحویل بیدار بوداینم عکساش با هفت سین : بعد از سال تحویل رفتیم خونه پدر علیرضا آیدا کمی خوابید و کلا ساکت بود نزدیکای غروب رفتیم پیش بابا ولی نمی دونم چرا تا رسیدیم آیدا شروع کرد به گریه کردن تا حالا اینطوری گریه نکرده بود نمی تونستم ساکتش کنم شاید از خستگی راه بود نمی دونم خلاصه کلی شلوغ کاری کرد . ...
نویسنده :
ژاله
12:27